از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...
فک کنم اون داستانه رو شنیدی که میگه 3 تا فرشته بودن
که یکی مسئول دریافت دعاها بود,یکی مسئول ارسال پاسخ دعاها و یکی مسئول دریافت شکر گزاری ها
و اینه سومین فرشته بیکارترین بود!
حرکت قشنگیه...این شکر گزاری رو میگم
شبیه یه حس صورتی-آبی که همه اشو ,هرچندم که ناچیز باشه,تقدیم میکنی به خدا
حالا این که شکر گزار چه چیزاهایی هستیمم جالبه!
معمولا سپاسگذاریم به خاطر موقعیت ...سلامتی...
یا حتی اینکه خدا هست,همیشه
نمیدونم چقدر از آدما به خاطر عشق از خدا تشکر میکنن؟
اینم به نظرم حرکت قشنگیه!
اینکه به خاطر دوست داشتنی که انگار تحقق همه رویاهاته؛
به خاطر رویایی که از تو ذهنت زرت!اومده تو واقعیت...و شکل همه چیزاییه که میخوای
بگی خدا جون,مرسی!شرمنده فرمودین!
یا مثلا به اختصار بگی خدایا,شکرت!
قشنگه!واقعا قشنگه این تشکر به نظرم....
نظرات شما عزیزان:
ماتاتا
ساعت19:27---15 آبان 1390
خوشم میاد وقتی کسی ازم تشکر میکنه. چرا این حس خوبو از دیگران دریغ کنم؟!
نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:دوست داشتنی!, ساعت
17:22 توسط nastaran|
آخرين مطالب
Design By : Pichak |